ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
اندرون اتاقکی
مصور
مُدَور
بود پنجره ای
گشوده بر نیمروز
درخوابی مجهول
کابوسی می چرخید
و می گفتا: پایان
و تکرار می کرد
تکرار
تکرار
جُستم!
اطراف را نگریستم
سایه ام را دیدم
آفتاب بر گوشه ی پنجره بود
نظاره می کرد
و سایه ام بر دیوار رو به رویم
پریشان بود
نگریستمش
فرتوت و پُرچین
و پَرچین مویی خاکستری
بر رُخسارش،رازی نهان را پاسبان بود
نگاهی نگران بر من
و نگاهی بر آسمان افکند
خاوری کبود،باختری روشن!
لرزان گشت
باز مرا نگریست و
سخن جاری ساخت
مه آلود بود
گوش تیز و سُخن تکرار
آه یافتم
گفتا:پایان!
لرزان گشتم
ناگه خور برفت
و غرق ساخت سایه را
در سایه ای عظیم
و هیچ گشتنم، گشت آغاز
جسمی کز خاک بود خاک گشت باز