داستانک و اشعار نو و مینیمال
داستانک و اشعار نو و مینیمال

داستانک و اشعار نو و مینیمال

داستان نامه

روستایی!


بر جاده گشتیم روان
جاده پیچ در پیچ است
دو طرف دارد کوه
و لشکریانی ز درخت
گشته اند نگهبان بر او
کنار جاده رودیست
که خشکی جاریست بر آن
پیچی،پلی
و روستایی درطول
اینطرف خانه
آن طرف کاشانه
جاده ایست در میان
و سه رَمه ای که هستند بر آن
یکی بز با گوسفند
پشت آن گله ای بز
و در پشت آن دو، گله ی گاوان
و مرد و زنی باهم، که شده اند چوپان
و مایی که آرام میگذریم از  بین آنان
خانه ها پیر و جوان
و چندی ویرانه ست در آن
و آفتابی که شده بر نصفه ی آن تابان
پر دستنداز است
جاده ی بی ایمان
دستندازی دیگر
 پیچ و پلی دیگر
و تابلو دِه پایان


کوهیار رشیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.